فانی نتوانست از فضایامنسیاسی دولتیازدهم و مجلسنهم بهرهگیرد و آموزشوپرورش را ساماندهد
جامعه > آموزش - فانی میراثدار بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش است، اما او به درستی نتوانست این تهدیدها را به فرصتی برای به نام خودزدن حل این چالش ها تبدیل کند.
محمدحسین نجاتی: دولت تدبیر و امید در روزهایی که به دنبال معرفی کابینه اش در مرداد ماه ۱۳۹۲، بود یک سورپرایز بزرگ برای فرهنگیان داشت؛ محمدعلی نجفی وزیری در آموزش و پرورش بود که بیش از سایرین در میان معلمان پایگاه و بسیار کمتر از آنان بر لبه استیضاح قرار داشت.
ساختار آموزش و پرورش را کوچکتر کرد و نظم بروکراتیک خاصی به آموزش و پرورش بخشید. این سورپرایز بزرگ یک دریغ بزرگ دیگری هم برای معلمان داشت. در آن مقطع یکی از فرهنگیان با سابقه برای او نوشت: «وقتی نامش به عنوان وزیر پیشنهادی کابینه یازدهم برای وزارت آموزش و پرورش مطرح شد، موجی از شادمانی و امید در دل بسیاری از فرهنگیان کشور جوانه زد. به نحوی که اغلب تشکلهای صنفی این حوزه با انتشار بیانیههایی به حمایت از کاندیدای وزارت آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید برخواستند.
کانون صنفی معلمان، سازمان معلمان ایران، انجمن اسلامی معلمان استانهای فارس، خراسان رضوی، خراسان شمالی، کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان، هرمزگان، آذربایجان شرقی، اردبیل، همدان، اعضای شورای اسلامی شهر تهران و حتی اعضای فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی از جمله این نهادها و سمنها بودند که آرزو داشتند تا این ریاضیدان برجسته دانشگاه صنعتی شریف و دانش آموخته ام.آی.تی (مؤسسه فناوری ماساچوست آمریکا) بتواند با چراغ سبز مجلس شورای اسلامی، دوباره به رأس این وزارتخانه راهبردی کشور بازگردد.»
اما در روز ۲۴ مرداد ۱۳۹۲، مجلس به محمدعلی نجفی برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش رای اعتماد نداد تا فرهنگیان در تحلیل این اتفاق بنویسند: «واقعاً متأسفم برای آن یکصد و سی و سه نمایندهای که اجازه ندادند تا با برنامهریزی نجفی، نسلی فرهیختهتر در آموزش و پرورش این دیار پرورش یافته و در دهههای آینده سکان هدایت این مملکت را در دست گیرد.»
روحانی اما در ادامه دست بستهتری برای معرفی وزیر پیشنهادی در آموزش و پرورش داشت. دلیل آن هم این بود که مجلسیها در دوره قبل، توجه ایدئولوژیک مآبانهای به آموزش و پرورش داشتند و گزینههایی مانند غلامعلی حدادعادل را گزینه مطلوبی برای آموزش و پرورش میدانستند. اما تجربه وزارت در آموزش و پرورش نشان میداد این وزارتخانه بیش از هر چیزی نیاز به یک مدیر دارد. اما فشارها به دولت نوپا باعث شد، روحانی دست به انتخابی سخت بزند و فردی را انتخاب کند که آموزش و پرورشی است. این انتخاب در مقطع نخست انتقاد فرهنگیان را به دنبال داشت. آنها پس از امیدواری به معرفی نجفی، با گزینهای مواجه شدند که امید همه دولتها بود.
علیاصغر فانی مصداق یک آموزش و پرورشی تمام عیار بود که بیش از ۵۰ سال در صف و ستاد آموزش و پرورش حضور داشت اما برای فرهنگیان ناشناخته بود و سوابق مدیریتی او، معلمان را برای حمایت از او قانع نکرد. اما فانی از پیچ مجلسی که به دنبال وزیری ایدئولوژیک بود رد شد و برای دولت نوپای تدبیر و امید، گزینه کمهزینهتری بود. خصوصا در مقطعی که دولت تمام عزم خود را صرف سیاست خارجی، بهبود اوضاع اقتصاد و ارتقای شاخصهای بهداشتی و درمانی کرده بود، گزینه علیاصغر فانی گزینهای بود که باعث میشد دولت با مجلس تنشهای سیاسی کمتری داشته باشد.
این تنشهای سیاسی میان دولت و مجلس در زمین آموزش و پرورش هرگز رخ نداد و در زمین وزارت علوم و همزمان با وزارت رضا فرجیدانا رخ داد اما فانی در آموزش و پرورش آنقدر که باید نتوانست از این فضای امن سیاسی بهره گیرد و از سال اول وزارتاش در آموزش و پرورش، چالشهای او با انبوه مشکلات در آموزش و پرورش آغاز شد. چالشهایی مانند عدم شفافیت مالی صندوق ذخیره فرهنگیان، اصلاح ساختار آموزشی، عدم مدیریت درست منابع مالی و توزیع نیروی انسانی، معلمان حقالتدریس و.. از چالشهایی بودند که فانی میراثدار آنها بود اما بهدرستی نتوانست این تهدیدهارا به فرصتی برای به اسم خود زدن حل این چالشها تبدیل کند.
کاری که در وزارت بهداشت و در وزارت سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت رخ داد. هاشمی در مقایسه با علیاصغر فانی میراثدار چالشهای بیشتری بود. اما او توانست در قدم اول دولت و حاکمیت را برای حل این چالشها توجیه کنید و پس از آن کاری کند که او را معمار جدید وزارت بهداشت بخوانند. اتفاقی که در وزارت علیاصغر فانی رخ نداد.
فانی بخش زیادی از مدیرانی را که انتقادات زیادی به عملکرد آنها در دوران ۸ ساله محمود احمدینژاد در آموزش و پرورش بود ابقا کرد. کسانی مانند رییس کنونی سازمان نوسازی مدارس و معاون عمرانی وزیر هم معاون فرشیدی بودند، هم علیاحمدی، هم حاجیبابایی و هم فانی. این ملاحظات غیرضروری باعث شد ستاد وزارتی علیاصغر فانی یکدست نشود و روحیه تغییر شرایط در این ساختار وزارتی شکل نگیرد. در حالیکه حسن هاشمی به کلی ستاد خود را تشکیل داد و سه وزیر سابق از هر طیف سیاسی را در ستاد خود جمع کرد.
چالشهایی که فانی را گزینه ترمیم کابینه کرد
علاوه بر این فانی نسخه خاص خود و همکارانش را برای حل مشکلات آموزش و پرورش نداشت. او در واقع تلاش کرد با مدیریت فضای موجود، کم کم مشکلات را حل کند فارغ از اینکه انتظارات فرهنگیان از دولت روحانی ترمیم سریعتر مشکلات آموزش و پرورش بود. در مجموع چند عامل اصلی میتوان دلایل عدم پاسخ به نیازهای اجتماعی از سوی تیم فانی در دولت تدبیر و امید باشد:
۱- بیتوجهی به اجرای دقیق و به موقع سند تحول آموزش و پرورش به عنوان نقشه پیشرفت آموزش و پرورش
۲- نداشتن برنامهای جامع برای حل مشکلات قدیمی آموزش و پرورش که فانی میراثدار آنها بود
۳- عدم نظارت مناسب به فعالیتها صندوق ذخیره فرهنگیان و بیتوجهی به گزارش ابهامات صندوق در دوران قبل
۴- نداشتن ستاد وزارتی قوی و حضور معاونانی از دولت قبل که منشا انتقادات زیادی بودند
۵- رسانهای نبودن شخص وزیر و روابط عمومی ضعیف وزارتخانه
۶- نداشتن پشتیوانه کارشناسی در طرحهای کلان و عقبنشینی سریع از آنها
۷- نداشتن برنامهای جامع برای توزیع مناسب نیروی انسانی
۸- عدم ایجاد گفتمان در میان فرهنگیان که منجر به کاهش پایگاه اجتماعی او در میان معلمان شد
فانی میراثدار منفعل چالشهای تاریخی آموزش و پرورش
تاریخیترین معضل در آموزش و پرورش بدون شک مساله معیشت فرهنگیان است. وزارت آموزش و پرورش در این دوره یا نخواست یا تواناش را نداشت که دولت و حاکمیت را برای بهبود این روند قانع کند تا مصوبات و اعتباراتی برای بهبود وضعیت درآمدی فرهنگیان به تصویب برساند. علاوه بر این چالش عدم توزیع نیروی انسانی و چالش های استخدامی معلمان در واقع مشکلی بود که به دوران وزارتی فانی سرایت کرد. همچنین اجرای ناقص طرح تغییر نظام آموزشی در دولت دوم محمود احمدینژاد و اجرای سالانه و پله به پله آن چالش بود که به دوران وزارت فانی رسید و به نظمی کم سابقه ای را به این وزارتخانه تحمیل کرد.
این سه میراث بسیار مهم در کنار کسری بودجه شکننده و بالای آموزش و پرورش که از سال های قبل به شکل سال به سال به آموزش و پرورش تزریق کرد، باعث شد آموزش و پرورش باز درگیر مشکلات ریشه ای و زیرساختی شود که حل آنها نیاز به مدیریت کلان و بسیار حساب شده ای بود. فانی گرچه میراث دار این چالش ها بود اما تیم مدیریتی او نتوانست به طور روشن نسخته ای برای حل آنها ارائه کند. اتفاقی در که وزارت بهداشت رخ داد و تیم مدیریتی این وزارتخانه با برنامه هایی کلان مشکلاتی را در نظام بهداشت و درمان کشور حل کردند که مشکلات قدمت داری بود. در واقع علی اصغر فانی به دلیل چیدمان خاصی که در معاونت های خود داشت، هیچ وقت این شانس را پیدا نکرد که معاونان اش دست به کارهایی بزنند که مشکلات ریشه ای را حل کنند.
این اتفاق تنها در یک بخش در آموزش و پرورش رخ داد و آن دانشگاه فرهنگیان بود. فانی در نخستین روزهای وزارت اش محمود مهر محمدی استاد نام آشنای علوم تربیتی که نقش مهمی در تدوین سند بنیادین آموزش و پرورش داشت را به سمت سرپرست این دانشگاه منصوب کرد. این انتصاب خود توانست دانشگاه فرهگیان را از رکورد و بی نظمی در پذیرش دانشجو خارج کند و حالا می توان گفت این دانشگاه یک دانشگاهی تخصصی برای تربیت معلم است. اما در باقی حوزه ها فانی از این ظرفیت خود را محروم کرد.
فانی در میان فرهنگیان پایگاه اجتماعی ندارد
یکی دیگر از مسایلی که باعث میشود بخش زیادی از سخت های یک وزیر آموزش و پرورش رفع شود، تاثیری است که او می تواند از اظهارات، فعالیت ها و اقدامات اش بر فرهنگیان بگذارد. واقعیت این است که فرهنگیان پالس های مثبتی از جانب فانی نگرفته اند و او در واقع پایگاه اجتماعی مناسبی در میان معلمان ندارد. این اتفاق در چالش هایی که آموزش و پرورش طی این سالها داشت دقیقا به چشم می آمد.
در آخرین اتفاق آموزش و پرورش سعی داشت هدایت تحصیلی را مانند اکثر کشورهای جهان اجباری کند. به این معنا که با سنجش وضعیت تحصیلی دانش آموزان و دریافت های شخصی از دانش آموزان بتوانند رشته های مناسب را برای آنها با نظر خانواده ها انتخاب کنند. اما بالاگرفتن اعتراضات خانوادهها همراه شد با عدم همکاری فرهنگیان با آموزش و پرورش برای توجیه این طرح. در واقع فرهنگیان می توانستند پشتیوانه خوبی برای پشیبرد اهداف آموزش و پرورش بشوند اما این اتفاق رخ نداد و آموزش و پرورش هم مجبور به عقب نشینی شد.
جنجال صندوق ذخیره فرهنگیان و انفعال آموزش و پرورش
صندوق ذخیره فرهنگیان، یکی از بدترین دورانهای خود را در 20 سال اخیر، تجربه میکند. هماکنون مجلس به همراه نهادهای بازرسی در کشور بهدنبال تحقیق و تفحص در صندوق ذخیره فرهنگیان هستند و همزمان خبر میرسد حجم تخلفات مالی رخ داده در این صندوق به حدود هشت هزار میلیارد تومان میرسد. این اتفاق در شرایطی است که بودجه سالانه وزارت آموزشوپرورش سالانه نزدیک به 26 هزار میلیارد تومان است و به عبارت دیگر، رقم این تخلف مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان حدودا یکسوم بودجه یکساله آموزشوپرورش را شامل میشود.
صندوق ذخیره فرهنگیان از جمله مؤسسات اقتصادی است که با سرمایه حاصل از برداشت سهمی از حقوق ماهانه فرهنگیان عضو و بخشی نیز از طریق کمک دولت از اواخر سال 1373 با هدف و اندیشه ارتقای معیشتی و رفاه فرهنگیان و طرح افزایش قدرت مالی بازنشستگان این وزارتخانه مطرح شد و در نهایت در 7 خرداد 1374 با تصویب مجلس در اجرای تبصره «63» قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور ایجاد شد. برایناساس، فرهنگیان میتوانند ماهانه حداکثر مبلغ پنج درصد حقوق و مزایای خود را به حساب این صندوق واریز کنند و دولت نیز موظف است همه ساله معادل مبلغ فوق را به همین منظور در بودجه سالانه منظور کرده و به صندوق مزبور واریز کند.
اما در دولت های نهم و دهم تخلفات مالی در این صندوق رخ داد که حالا پس لرزه های این تخلفات به دولت یازدهم هم رسیده است. در رابطه با مدیریت فانی در ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان بحث های متعددی مطرح میشود که منطقی ترین آن این است که عدم گزارش تخلفات در این صندوق در دوره گذشته از همان ابتدا از سوی فانی اشتباه بود بود و حالا این حاشیه ها دامان او را نیز گرفته است.
اولين نفری باشيد كه نظر می دهيد